خدمات کامپیوترواینترنت نور(سعید)

عکاسی خدمات کامپیوتر واینترنت

خدمات کامپیوترواینترنت نور(سعید)

عکاسی خدمات کامپیوتر واینترنت

مطالبی از سایت توحید انلاین


http://towhidonline.com/

نگاهی اجمالی به احوال سفر آخرت



حوال مؤمن

در روشنی احادیث صحیح و قوی، حالت مختصر این سفرنامه را باید یاد نمود. بنده‌ی نیک – چه مرد باشد یا زن -، فرشتگان رحمت به هنگام مرگ نزدش می‌آیند و او را به بهشت مژده می‌دهند و به سلامتی و جزو اصحاب الیمین بودن او بشارتش می‌دهند و روح او را به آسانی بیرون آورده با اکرام و اعزاز بسیار به ملأ اعلى می‌برند. آن روح در جلوی عرش الهی به سجده می‌افتد، حق تعالى می‌فرماید: آن را در ”علیین“ جا دهید. سپس قبل از تجهیز و تکفین، به سند قبولی و حضور الهی مشرف شده، به جسم برمی‌گردد و در قبر یا عالم برزخ به سؤالات پاسخ می‌دهد که بعد از آن، حسب حکم خداوندی، قبرش پرفروغ می‌شود. فرشها و لباسهای بهشتی برایش می‌آورند و دروازه‌ای از بهشت به رویش گشاده می‌شود که دائماً هوای خوب آنجا برسد و بوی خوشی استشمام نماید. مستقر اصلی آن روح در ”علیین“ است و مستقر ارواح کفار زیر زمین هفتم در ”سجین“ است. قول گروهی از علمای سلف و خلف همین است و از قول نبی اکرم صلى الله علیه وسلم دلیل می‌گیرند که فرمود: «اللهم الرَّفِیْقَ الأَعْلَىٰ.» (کتاب الروح: ١٠٧)

این نیز آمده است که فرشتگان محافظ انسان به هنگام مرگ، مؤمن را ستوده و غیر مؤمن را نکوهش می‌کنند. مردم به هنگام مرگ اعمال خوب و بد زندگی خود را به صورت خوب و بد می‌بینند، آن دری از آسمان که از آنجا روزی می‌آمد و درِ دیگری که اعمال نیک بدانجا بالا می‌رفتند، هر دو بر موت نیکان می‌گریند؛ نیز آن قسمت از زمین که بر آن نماز و اعمال دیگر انجام می‌داد، هم می‌گریند. اللهم اجْعَلْنَا کُلَّنَا مِنْهُمْ بِفَضْلِکَ وَکَرَمِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

احوال کافر، منافق و بدکار

هنگام مرگ کافر و منافق یا بدکار، فرشتگان عذاب می‌آیند و انواع و اقسام گوناگونی از عذاب و اهانت را به او نشان می‌دهند. روحش به سختی بیرون آورده می‌شود و درهای آسمان به رویش بسته می‌شوند و با نهایت حقارت و نفرت به پایین انداخته می‌شود، نه آسمان بر او می‌گرید و نه زمین بر او تأسف می‌خورد و روح او به سجین می‌رود و همراه با جسم، عذاب و ناراحتی را متحمل می‌شود. قبرش تنگ شده و زیر او فرش آتشین پهن می‌گردد و دری از دوزخ بر او گشوده می‌شود – أَعَاذَنَا اللهُ مِنْهُ -.

احوال عجیب قبر مؤمن

در صحیحین/ بخاری و مسلم از  حضرت انس رضی الله عنه مروی است که بعد از سؤال و جواب به مؤمن گفته می‌شود: ببین، آن، جای شما از جهنم است که خداوند عوض آن به شما بهشت را عطا فرموده است؛ پس او هر دو جای جنت و جهنم را می‌بیند. در روایت دیگری از حضرت قتاده رضی الله عنه در بخاری و مسلم آمده است که: قبر مؤمن هفتاد گز به صورت میدانی سرسبز و شاداب گشاده می‌شود و تا قیامت به همان شکل می‌ماند. در ترمذی و ابن حبان آمده است: «سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِی سَبْعِینَ ذِرَاعاً»؛ یعنی هفتاد در هفتاد گز، که مجموعا ۴٩٠٠٠ گز مربع برای او گشاده می‌شود و تمام آن میدان برای او مانند شب چهارده منور می‌باشد. در ابوداود، مشکاه و… آمده است که: منادی‌ای از آسمان ندا می‌کند که بنده‌ی من راست گفت (یعنی درست جواب داد)، برای او فرشی از بهشت پهن کنید و لباس بهشتی بیاورید و دریچه‌ای از جنت بر او بگشایید تا برای او هوای خوب و خوشبو بیاید و برای او تا حد که چشمدیدش زمین را گشاده گردانید.

او در گودال قبر، جنت را دیده که بالای هفت آسمان قرار دارد، جهنم را نیز می‌بیند که در اسفل السافلین است، برای محل برزخی مؤمن اهل جنت فرش و لباس نیز از جنت مهیا می‌گردد. قبر او کاخ سلطنتی وسیع می‌گردد و از محل برزخی او دریچه‌ای به طرف جنت گشاده می‌شود که بر اثر خوشبویی آن، کل محل عطرآگین می‌شود و همین صورت و کیفیت تا قیامت باقی خواهد ماند.

همه‌ی این چیزها از احادیث صحیح و قوی ثابت است.

مطلب خواب در قبر

در حدیث الباب آمده است که بعد از سؤال و جواب مؤمن، فرشته به او می‌گوید: اکنون آرام بخواب، ما از قبل می‌دانستیم که تو سرفراز به نعمت ایمان و یقین هستی. علامه باجی گفته است که مراد از خواب، برگشت به حالت اولی موت است و به آن از این جهت نوم گفت که در آن مانند خواب، راحتی و آرامش وجود دارد. در حدیثی این الفاظ وارد شده است: «نَمْ نَوْمَهَ عَرُوسٍ فَیَکُونُ فِی أَحْلىٰ نَوْمِهٍ نَامَهَا أَحَدٌ حَتّىٰ یُبْعَثَ»؛ مانند عروس بخواب، پس او تا زمان برخاستن از قبر به خواب شیرین و آرامی می‌رود، مانند کسی که در دنیا به بهترین نحو بخوابد. در ترمذی آمده است: به او گفته می‌شود: اکنون بخواب؛ او مانند عروسی می‌خوابد و فقط کسی که از همه محبوب‌تر باشد او را به هنگام صبحش بیدار می‌کند. تا آنکه حق تعالى او را از این رختخواب خاکی بلند می‌فرماید.



...................................................................................................................................................



اوصاف و ویژگی های مومنان در قرآن کریم

مذهبی

اعتقادی

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ

مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهاشان ترسان می‏گردد، و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‏شود ایمانشان افزون می‏گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند

صفات مؤمنین در قرآن بطور مفصل بیان شده است ولی برای رعایت اختصار به بعضی از آنها اشاره می‌نمائیم.

الف – صفات فردی :

۱٫ خشوع در نماز

«الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» یعنی : «مؤمنین کسانی هستند که در نماز خویش خاشع و فروتن هستند و دیده بر سجده‌گاه خود دارند و به این سو و آن سو نمی‌نگرند و دلشان در گرو مهر و عشق به خداست.

۲٫ دوری از گفتار و عملکرد بیهوده

«وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» مردم با ایمان کسانی هستند که از هر گفتار و نوشتار و عملکرد بیهوده و بی‌ثمر و بی‌اهمیت روی می‌گردانند. چراکه به باور آنان چنین گفتار و کردار بیهوده و زشت و ناپسند است و باید از آن دوری جست.

۳٫ پاکدامنی

«وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» آنان (مؤمنان) کسانی هستند که دامن خویش را حفظ می‌کنند، منظور از حفظ دامن خویش، این است که رابطه جنسی آنان تنها در قلمرو خانه و خانواده، و در چهارچوب مقررات شرعی و اخلاقی و انسانی است. و هرگز خود را با پستی و زشتی گناه آلوده نساخته، و دامان به حرام و گناه نمی‌آلایند، و چشم و دل و جسم را از حرام حفظ می‌کنند.

۴٫ دوری از بدگمانی، غیبت، بدگوئی، تجس

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً»[۲] ترجمه: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید دوری گزینید از بعضی گمان‌های (بد)، که آن گمانها گناه است، و تجسس در عیوب دیگران نکنید (از چیزهائی که از بدی ایشان بر شما پنهان است) و غیبت و بدگوئی از یگدیگر نکنید.

۵٫ مقام تسلیم

مؤمن تمام امور وجودی خود را به اختیار خداوند واگذار می‌کند و در قرآن کریم، حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خداوند چنین مقامی را می‌طلبد «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ»[۳]

۶٫ مقام یقین

مؤمن اعتقاد جازم نسبت به اصول دین و فروع دین دارد، مثلاً ممکن نیست انسان اعتقاد قطعی بروز حساب داشته باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و بیاد آن باشد در عین حال پاره‌ای گناهان را مرتکب شود (و بالاخره هم یوقنون) چنین کسی نه تنها مرتکب گناه نمی‌شود بلکه از ترس، بقرق گاه‌های خدا، نزدیک هم نمی‎ گردد.

۷٫ تواضع و فروتنی

«الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»[۴] (آنان بر روی زمین متواضعانه راه می‌روند.)

۸٫ حلم و بردباری

«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»[۵] (و زمانی که جاهلان، به آنان خطاب ـ جاهلانه ـ کنند با سلام و بیان خوش جواب دهند.)

۹٫ شب زنده‌ داری

«وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً»[۶] (و آنان که شب را برای پروردگارشان به روز می‌آورند در حالی که سجده کننده و قیام کننده هستند.)

۱۰٫ توحید خالصانه

«وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»[۷] کسانی هستند که با خدا معبود دیگری را نمی‌پرستند.

۱۱٫ کریمانه از لغو گذشتن

«وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»[۸] و چون با لغو مواجه شوند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.

۱۲٫ تدّبر در آیات الهی

«وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً»[۹] و کسانی هستند که چون به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند همچون کرها و کورها بر آن آیات نمی‌افتند.

ب – رفتارهای (خصوصیات) اجتماعی
۱ هجرت و جهاد

«الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»[۱۰] کسانی که ایمان آ‌وردند مهاجرت کردند و جهاد نمودند در راه خدا با مالها و جانهای خود، بزرگترین درجه را نزد خداوند دارند و آنان خود رستگارانند.

۲ شهادت طلبی

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشعُرُونَ»[۱۱] و نگوئید درباره کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مردگانند بلکه زنده‌گانند اما شما نمی‌فهمید.

۳ انتخاب دوست

«لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقیهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ»[۱۲] نباید مؤمنان کافران را دوست خود گیرند، و هر کس چنین کرد چیزی پیش خدا ندارد، مگر آنکه از ایشان تقیه کند، یک تقیه مصلحتی و بظاهر، برای مدتی دوستی کنید و خداوند شما را از خود می‌ترساند، و به سوی خداوند است بازگشت.

۴ امر به معروف و نهی از منکر

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ، بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۱۳] مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، همدیگر را به کار نیکو امر و از کار زشت باز می‌دارند.

۵ پرداخت زکاه

«وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاهِ فاعِلُونَ»[۱۴] مردم با ایمان کسانی هستند که زکات و حقوق مالی خویش را می‌پردازند.

۶ دوری از ربا

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبا أَضْعافاً مُضاعَفَهً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۱۵] ای مؤمنان ربا را چند برابر نخورید و تقوای الهی داشته باشید، شاید رستگار شوید.

۷ امانت‌ داری

«وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[۱۶] مردم با ایمان کسانی هستند که رعایت‌گر امانت‌های مردم و عهد و پیمانهای خود با دیگران‌اند.

از این روهم به ویژگی امانت و امانت‌ داری آراسته‌ اند و هرگز دست و دل و دیده به خیانت باز نمی‌کنند و هم در زندگی خویش از عهد شکنی به دوراند و به پیمان‌های خود وفا می‌ کنند.
با توجه به مطالب مذکور روشن می‌شود، مؤمن کسی است که اعتقاد قلبی به دستورات خداوند داشته باشد و به آن‌ها عمل کند. در این صورت است که محبوب خداوند تعالی می‌ گردد و زندگی نیکو و سعادت‌ مندی خواهد داشت
« و من یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً»[۱۷]

هرکس تقوای الهی پیشه کند (خدا ترس و پرهیزگار باشد) خداوند راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او می‌گشاید. و از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هرکه (در هر امری) بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش (بر همه عالم) نافذ و رواست و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرر داشته است.

پینوشت :
[۱] . سوره انعام، آیه ۱۲۲٫
[۲] . سوره حجرات، آیه ۱۲٫
[۳] . سوره بقره، آیه ۱۲۸٫
[۴] . سوره‌فرقان، آیه ۶۳٫
[۵] . سوره‌فرقان، آیه ۶۳٫
[۶] . سوره‌فرقان، آیه ۶۴٫
[۷] . سوره‌فرقان، آیه ۶۸٫
[۸] . سوره‌فرقان، آیه ۷۲٫
[۹] . سوره فرقان، آیه ۷۳٫
[۱۰] . سوره‌ توبه، آیه ۲۰٫
[۱۱] . سوره بقره، آیه ۱۵۴٫
[۱۲] . سوره‌ آل‌عمران، آیه ۲۸٫
[۱۳] . سوره‌ آل‌عمران، آیه ۱۳۰٫
[۱۴] . سوره مؤمنون، آیه ۴٫
[۱۵] . سوره‌آل‌عمران، آیه ۱۳۰٫
[۱۶] . سوره مؤمن، آیه ۸٫

[۱۷] . سوره طلاق، آیات ۲وو





.....................................................................................................................................................





دروازه های هشتگانه بهشت مخصوص چه کسانی می باشند



عَن اَبِی هُرَیرَهَرضی الله عنه عَن رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و سلم اَیَّمَا اِمرَأَهٍ اِتَّقَت رَبَّهَا وَ حَفِظَت فَرجَهَا فُتِحَ لَهَا ثَمَانِیَهُ اَبوَابِ الجَنَّهِ قِیلَ لَهَا اُدخِلِی مِن حَیثُ شِئتِ.[۱]

از حضرت ابو هریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: هر آن زنی که از الله (از ارتکاب گناه بترسد و مرتکب گناه نشود) و از ناموسش حفاظت کند و از شوهرش اطاعت نماید، برای اینچنین زنی هر هشت دروازه بهشت گشوده خواهند شد و به او گفته می شود از هر دروازه ای که می خواهی، وارد بهشت بشو.

بهشت هشت دروازه دارد، اهل بهشت بنابر اعمال مخصوص خودشان از دروازه های بهشت وارد می شوند. عموما اهل بهشت از یک دروازه وارد بهشت برین می شوند. اما برخی از مردان و زنان عملکردشان طوری می باشد که هر هشت دروازه بهشت برایشان گشوده می گردد و اختیار تام دارند از اینکه از چه دروازه ای می خواهند وارد بهشت بشوند.

همچنین زنانی متصف به این سه صفت می باشند:

۱: زندگی توأم با تقوی و خشیت الهی، یعنی از هر چیز ناجائز و از هر آنچه شریعت محمدی ممانعت فرموده، باز می آیند، مانند مواظبت بر نمازهای پنجگانه، خصوصا نماز صبح، دادن زکواه زیور هایشان به شرط اینکه به حد نصاب زکواه رسیده باشند، با هیچ کس خصومتی نداشته باشند، کسی را لعن و نفرین نکنند، بیجهت اظهار احسان مندی نکنند، بی حجاب و بی پرده نباشند، از مردان نامحرم و بیگانگان جدا پرهیز نمایند، با خویشاوندان هیچگونه بغض و کینه ای نداشته باشند، از بیماری مهلک غیبت خود را دور نگه داشته باشند، از تماشا کردن تلویزیون دوری جویند، از ارتکاب بدعات به هر صورت ممکن ممانعت ورزند، در صورت ارتکاب بدعت و یا هر نوع گناه دیگری فورا توبه نمایند.

۲: علاوه از شوهرش، نگاهش بر مردان دیگر نباشد، از طریق تلویزیون و فیلمهای سینمائی و ویدوئی، اخلاق و عفت خویش را از بین نبرد، به هر طریق ممکن از ناموس و شرافت و حیثیتش محافظت فرماید.

۳: از هر دستور شوهر (به شرط اینکه ممانعت شرعی نداشته باشد) اطاعت نمودن، در اجرای اوامرات شوهر سستی ننماید و بدنبال هیچگونه بهانه وعذرهای بیجا نباشد، مثلا طبق میل شوهر، کارها را سر وقت و مطابق با خواست و ضرورت انجام بدهند. بطور مثال از حالات روحی شوهرش به خوبی در جریان باشد، از اینکه شوهر غذای گرم میل دارد، با آب گرم می خواهد وضوء بگیرد، در همچنین صورتی قبل از اینکه شوهر دستوری بدهد، طبق خواستش این موارد انجام پذیرد.

ای مادران و خواهران گرامی! برای رسیدن به آن مراتب عالیه، سعیتان بر این باشد که متصف به این موارد باشید، مهمتر از همه همان اجتناب از گناهان می باشد، با متحمل شدن مشکلات موقتی در دنیا، برای همیشه در آخرت رستگار و جزو همان افرادی قرار خواهید گرفت که هر دروازه بهشت شما را بسوی خودش فرا خواند.۲

 

[۱]: مجمع الزوائد ج۴ ص۳۰۶

۲: بانوان بهشتی ص۲۸-۲۹

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد